عشق همین جاس....به روش لبخند بزن
سه شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۰، ۱۲:۲۹ ب.ظ
یا اباصالح ادرکنی.... بازم سلام....بازم یه سلام بی پاسخ...بازم یه دل گرفته....بازم یه صدای بغض آلود...بازم یه جف دستای لرزون.بازم....بازم یه نامه ی ناتموم....چرا ما آدما باوجود گذشت این همه سال که از عمر زمین و آسمون میگذره بعد از این همه سرگردونی توی کوچه پس کوچه های این دنیای بی وفا و صرف عمرمون برای دست یابی به شراب عشق و نوشیدن از این آب جاودانگی نمیخواییم چشم باز کنیم و ببینیم چرا با دست گوشامون رو هر لحظه محکم تراز قبل فشارمیدیم که مبادا صدایی نگاهی تصویری برخلاف رویاهای کودکانمون به گوش و چشممون بخوره اسم این حس غریب رو چی باید گذاشت چرا اینقد این دنیا رو واسه خودمون سخت میکنیم وعشق رو یه مسئله ی غیرقابل حل....عشق همین جاس روی به روی چشم منو تو عشق داره در میزنه و هرلحظه سرشو از دیوار قلب منو تو بالا میاره وسرک میکشه به امید اینکه به روش لبخند بزنیم وبه قلبمون راهش بدیم....عشقه من چشاتو باز کن منو ببین دستات رو بده به دستم بیا باهم بریم به دیار مهربونی.....بامن تا ابد بمان
۹۰/۱۲/۰۲