مرا به خاطر آور...!

یک طرف خاطره ها یک طرف فاصله ها...!
مرا به خاطر آور...!

من ندانم که کی ام
من ندانم که چی ام
من فقط میدانم که.....
تویی شاه بیت غزل زندگی ام...!
اللهم عجل لولیک الفرج...!

منوی بلاگ
آخرین نظرات
نویسندگان

مرا به خاطر آور...!

یک طرف خاطره ها یک طرف فاصله ها...!





۱۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۰ ثبت شده است

همسفرای عزیز سلام خوبین؟سفر توی این دنیای جریانی خوش میگذره؟به من که بد نمیگذره گاهی احساس میکنم زیادی دارم به این سفر وهمسفراش دل میبندم گاهی یادم میره یکی از این روزای نه چندان دور باید رها کنم این سفرو و برگردم به اونجایی که ازش اومدم کوله پشتیم گاهی اونقد سنگین میشه که باعث میشه با درموندگی بایستم و علاقه ای به ادامه سفر نداشته باشم و آرزو کنم ای کاش زود این سفر تموم بشه...اما میبینم چاره ای ندارم باید ادامه بدم....به خاطر سفر راحتتر باید کوله پشتیم رو سبک کنم... همون موقع هاس که محرم میرسه من میمونمو روضه ی کربلا...اشک مهمان دلم میشه دلم پر میکشه تا آسمون هفتم....بارم کم کم سبک میشه بالهام جون میگیرن و آماده ی پرواز میشم.....پرواز تا خدا.....همسفر تو دعاهات منو از یاد نبر.....یاحق

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۰ ، ۲۲:۴۴
آیینه دار لاله ها...!
تسبیح در دست با نگاه بارانی ات خیره به آسمان زیر لب چیزهایی زمزمه میکنی با کنجکاوی به لرزش دست های چروکیده ات که به سوی آسمان بلندند نگاه میکنم و با دقت بیشتری گوش میکنم تا شاید ذره ای از زمزمه هایی را که مانند راز از کودکی تا کنون همراهم بوده را بفهمم اما باز هم در آخر فقط نگاه غم ناک تواست که دنیای کوچکم را لبریز از غم میکند.... !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۵۱
آیینه دار لاله ها...!
سلام خوبی همسفر.....میشه یه دقه سکوت کنی؟.....چرا همچین با تعجب نگاه میکنی من که چیزی نگفتم فقط گفتم یه دقه سکوت کن منم سکوت میکنم آخه این دنیا شده پر از صدا...صداهای جور واجور صدای گریه...صدای خنده...فریادهایی از خشم ازشادی از غصه....این روزا صدای دروغ ازهمه صداها بلندترشده. شده یه فریاد گوشخراش... اما آخه چرا...؟صدای گریه ی صداقت ازهمه صداها بلندتره اما چرا گوشای منو تو دیگه نمیشنوه گوشام درد میکنه چرا همه با هم حرف میزنین یکی یکی حرف بزنین بشنوم چی میگین خو....آخه منم میخوام حرف بزنم منم دلم پر از حرفای ناگفته اس...صدای فرشته هارو دیگه نمیشنوم. فرشته ها پیغام رسون خدان... سکوت کن ببینم چه پیغامی دارن....حی علی الصلوة...حی علی الفلاح....حی علی خیرالعمل...بلندشو همسفر...بلندشو ممکنه دیربشه.....بیا باهم همراه بشیم آقای مهربون مهدی صاحب الزمان منتظر منو توئه....بیا همسفرش بشیم تا دیر نشده....بیا سربازش بشیم...بلندشو همسفر...یا اباصالح مددی مولا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۴۴
آیینه دار لاله ها...!
 چند روز پیش یکی از بچه ها پیامی فرستاد برام که گفتنش خالی از لطف نیس.... تقصیر من این است که کم می آیی.هرگاه شدم اسیر غم می آیی...این جمعه و جمعه های دیگر حرف است.آدم بشوم سه شنبه هم می آیی...نمیدونم چند جمعه از  بهارهای گذشته ازعمرم رو یادش کردم  نمیدونم غیراز جمعه ها چند بار درطول هفته از ته دلم گفتم اللهم عجل لولیک الفرج.... توی خاطرات ذهن خسته ام میگردم ببینم بعد از تمام شدن مدرسه و اون صبحگاه های به یادموندنی روزی بوده که بعد از پاشدن از خواب دست به دعا شده باشم ودعای فرج خونده باشم.....الحق که راسته جمعه ها حرفه اگرآدم بشم وبه عنوان شیعه ی علی منتظر خوبی باشم برات  سه شنبه هم می یای درواقع این منم که سر کلاس عاشقیت غیبت میکنم وتو هربار مهربونتر از قبل منو قبول میکنی همه ی واحدهامو ناپلئونی پاس کردم آقاجان رحمی کن و تو ادامه راه هم همراهم باش و نگاه نازت رو ازم نگیر....

گدای درخونه ات.                                                                                                                           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۰ ، ۱۳:۵۰
آیینه دار لاله ها...!
یا اباصالح ادرکنی....                                                                                                                                بازم سلام....بازم یه سلام بی پاسخ...بازم یه دل گرفته....بازم یه صدای بغض آلود...بازم یه جف دستای لرزون.بازم....بازم یه نامه ی ناتموم....چرا ما آدما باوجود گذشت این همه سال که از عمر زمین و آسمون  میگذره بعد از این همه سرگردونی توی کوچه پس کوچه های این دنیای بی وفا و صرف عمرمون برای دست یابی به شراب عشق و نوشیدن از این آب جاودانگی نمیخواییم چشم باز کنیم و ببینیم چرا با دست گوشامون رو هر لحظه محکم تراز قبل فشارمیدیم که مبادا صدایی نگاهی تصویری برخلاف رویاهای کودکانمون  به گوش و چشممون بخوره اسم این حس غریب رو چی باید گذاشت چرا اینقد این دنیا رو واسه خودمون سخت میکنیم وعشق رو یه مسئله ی غیرقابل حل....عشق همین جاس روی به روی چشم منو تو عشق داره در میزنه و هرلحظه سرشو از دیوار قلب منو تو بالا میاره وسرک میکشه به امید اینکه به روش لبخند بزنیم وبه قلبمون راهش بدیم....عشقه من چشاتو باز کن منو ببین دستات رو بده به دستم بیا باهم بریم به دیار مهربونی.....بامن تا ابد بمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۰ ، ۱۲:۲۹
آیینه دار لاله ها...!
به نام امیدتمام ناامیدان عالم...                                                                                                                           سکوت تمامی وجودم را فراگرفته وفقط صدای چیک چیک باران است که بر ناودانی احساسم فرود می آید و مرا به خلسه ای شیرین فرو میبرد در رویا دشت آرزوهایم را با پاهای برهنه و چشمان به اشک نشسته می دوم وبه دنبال کسی هستم که تنهایی یخ زده ام را با وجودش گرم کنم به دنبال دستانی ام که اشک های گرمم را از روی گونه ام بزداید و لبخند را بر لبانم بنشاند ولی هرچه پیش می روم چیزی جز سراب نمی یابم آخر چگونه میشود بین این مردمی که عشق را به فراموشی سپرده انددر جستجوی عاشقی به لطافت گل برگ گل یاس بودعاشقی به مهربانی پرنده های دیار فراموش شده ی عشق.....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۴۳
آیینه دار لاله ها...!
آرامش دل بی قرارم اکنون کجای این کره ی خاکی وجود نازنینت را در بر گرفته نفس های گرمو روح بخشت کجا را نوازش میکند ای ساقی کربلا....دستان مهربانت  بر سر کدام کودک گریان کشیده میشود به من بگو چشمان زیبایت از درد دل پر زغمه عمه ات زینب پای کدام روضه گریان میشود تا من هم با تو .هم پای تو .برای غصه دل عمه ات بی بی زینب بگریم به من بگو کجا به دیدارت بیایم من آن کودک گریانم که فقط با نگاه تو. دستان تو دست از گریه میکشم و لبخند را مهمان لبان لرزانم میکنم  ای معنای انتظار نگاهی به دل این عاشق دل شکسته گریانت بکن....نگاهی بکن مهربانم....اللهم عجل لولیک الفرج...آمین یارب العالمین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۰ ، ۰۱:۰۸
آیینه دار لاله ها...!